manoto
Ali-Reza's LOVE


داستان عاشقانه دختر سی دی فروش

 

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر

پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!


 

جمعه 28 بهمن 1390برچسب:,

|
 

دِ نــــ دِ

 

با رفیقم رفتیم سینما، بعد میگه: کاش دوست دخترتم میاوردی! د ن د اگه قرار بود اون بیاد که تو سبیل کلفت رو نمی آوردم!


اومدم زندگی کنم بهم گفتن د ن د تو ایران نمیشه باید بری خارج....اودم برم خارج گفتن د ن د پایان خدمت نداری ممنوع الخروجی!!!

 

امتحان داشتیم به رفیقم میگم نخوندم تقلب میرسونی؟ میگه: د ن د اونوقت نمرت مث من بشه؟ پـَـ نـَـ پـَـ توقع داری نخونده من بهت تقلب بدم نمرت مث من شه...!؟!


داشتم فیلم میدیدم مادرم اشاره کرد به تلویزیون گفت: بلندش کن...منم کوتاهی نکردم وصداشو تا آخر زیاد کردم...درومد گفت: د ن د بلندش کن زیرشو گرد گیری کنم!!!
رفتم داروخانه به یارو میگم: شامپو ویتامینه میخوام...طرف بایه قیافه حق به جانبی که مثلا خیلی حالیش میشه و من چیزی حالیم نیست نگاه میکنه میگه: واسه موهات میخوای؟؟؟؟ د ن د واسه فرش میخوام که گل هاش سریع رشد کنن....!
به مامانم میگم ناهار چی داریم؟ میگه گشنته؟ میگم د ن د میخوام ببینم زن زندگی هستی یانه؟!

 



ادامه مطلب

پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:,

|
 

پــــــــــــــ نــــــــــــــــ ّپــــــــــــــــــــ

 

رفتیم رستوران پیش خدمت میگه غذا میل دارید قربان؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ اومدم ببینم حقوقت کافیه؟ از کارت راضی هستی یا نه؟

***************************

به مادرم میگم: یه دختر دیدم خوب، پاک ، نجیب، سر به راه، تحصیل کرده ... میگه: میخوای بریم خواستگاریش؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ گفتم دلت بسوزه.

***************************

 



ادامه مطلب

پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:,

|
 

عشق یعنی::::::


 


 


 

عشق یعنی...


...با هم برین به گردش.

 



ادامه مطلب

چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:,

|
 

داستان زیبا

 

روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد. از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد…


 



ادامه مطلب

چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:,

|
 

داستان عاشقانه

 

میگن یه روز لیلی واسه مجنون پیغام فرستاد که انگار خیلی دوست داری منو ببینی؟ اگه نیمه شب بیای بیرون شهر کنار فلان باغ می بینمت. 

مجنون که شیفته دیدار لیلی بود چندین ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست. نیمه شب لیلی اومد و وقتی اونو تو خواب عمیق دید از کیسه ای که به همراه داشت چند مشت گردو برداشت و ریخت تو جیب های مجنون و رفت. مجنون وقتی چشم باز کرد خورشید طلوع کرده بود آهی کشید و گفت: ای دل غافل یار آمد و ما در خواب بودیم. افسرده و پریشون برگشت به شهر. در راه یکی از دوستانش اونو دید و پرسید: چرا اینقدر ناراحتی؟! وقتی جریان را شنید باخوشحالی گفت: این که عالیه! آخه نشونه اینه که لیلی به دو دلیل تو رو خیلی دوست داره! دلیل اول اینکه: خواب بودی و بیدارت نکرده! و به طور حتم به خودش گفته : اون عزیز دل من که تو خواب نازه پس چرا بیدارش کنم؟! و دلیل دوم اینکه: وقتی بیدار می شدی گرسنه بودی و لیلی طاقت این رو نداشت پس برات گردو گذاشته تا بشکنی و بخوری! 

مجنون با ناراحتی سری تکان داد و گفت:نه! اون می خواسته بگه: تو عاشق نیستی! اگه عاشق بودی که خوابت نمی برد! تو رو چه به عاشقی؟ 


بهتره بری گردو بازی کنی...!

 


چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:,

|
 

داستان عاشقانه

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :



ادامه مطلب

چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:,

|
 

خاطره عاشق شدن (از طرف دوستان)

 

من يه پسر ۱۷ ساله هستم.يعنی در واقع سال سوم دبيرستانم.

ميخوام براتون يه داستان بگم.داستان عاشقيم!

شروع داستان ادامه مطلب



ادامه مطلب

سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:,

|
 

داستان عاشقانه

 

    دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید. موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود. مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد. ۲۰ سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب کردند. مرد گفت: “من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم”.



سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:,

|
 

اس ام اس ولنتاین

 



زیرا که عشق را آفرید تا یادمان باشد کسی هست برای عاشق بودن

تا با تمام وجود به او بگوییم

عشق من روزت مبارک

 


 

 



ادامه مطلب

سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:,

|
 

شعر عاشقانه

 

عشق را در چشم تو روزی تلاوت می کنم

با همه احساس خود را با تو قسمت می کنم

مرز بی پايان مهرت را به من بخشيده ای

در جوابت هر چه دارم من فدايت می کنم

نور چشمت را چراغ شام تارم کرده ای

من وجودم را هميشه فرش راهت می کنم

ای تجلی گاه هر چه خوبی و مهر و صفا

عاقبت مانند اشعار فريدون ناب نابت می کنم

بر خرابات وجودم زندگی بخشيده ای

تا نفس دارم هميشه شاد شادت می کنم

همچو سروی گشته ای تا خم نگردد قامتم

من صداقت را هميشه سرپناهت می کنم


سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:,

|
 


سلام دوستان با

نازترین عکسهای ایرانی

 

خاطرات
خاطرات من
خاطرات شما
خاطرات عاشقانه
طنز
پـــَـــــــ نـــــَـــــــ پـــــَــــــــ
جوک
اسمس
ولنتاین
اسمس ولنتاین
داستان عاشقانه
عشق من
دانلود
آهنگ عاشقانه
فیلم عاشقانه

 

Ali-Reza

 

اسفند 1390
بهمن 1390

 

دانلود فیلم پارتی سعادت آباد
دانلود اهنگ یاد من
دانلود اهنگ سریال عشق ممنوع
دانلود آهنگ وبلاگ
عشـــــــــــق
عاشقانه
نامه عاشقانه
دستان عاشقانه پند اموز
داستان عاشقانه منصور و ژاله
خاطره عاشقانه
داستان عاشقانه رویا
داستان عاشقانه
داستان عاشقانه دختر سی دی فروش
پست ثابت
دِ نــــ دِ
پــــــــــــــ نــــــــــــــــ ّپــــــــــــــــــــ
عشق یعنی::::::
داستان زیبا
داستان عاشقانه
داستان عاشقانه لنا (دختر جوان)
داستان عاشقانه
خاطره عاشق شدن (از طرف دوستان)
داستان عاشقانه
اس ام اس ولنتاین
شعر عاشقانه

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بفرمایید تو و آدرس befarmaeed2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





**نسل جوان**
هـــک ـ ویـــــروس
ردیاب خودرو

 

حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 198
بازدید کل : 7150
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


a

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->